خداوند در سوره «ص» داستان ابلیس را که دچار یکى از رذایل اخلاقى؛ یعنى تکبر در برابر حق شد، و در نتیجه اعمال عبادى چندین هزار ساله خود را در کاسهاى از شراب حسادت سرکشید، چنین شرح مىدهد:
« [خدا] فرمود: اى ابلیس! تو را چه چیزى از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفریدم، بازداشت؟ آیا تکبّر کردى یا از بلند مرتبهگانى؟* گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفریدى و او را از گل ساختى.* خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که بىتردید تو رانده شدهاى؛* و حتماً لعنت من تا روز قیامت بر تو باد.* گفت: پروردگارا! مرا تا روزى که مردم برانگیخته مىشوند، مهلت ده.* [خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانى تا زمانى معین و معلوم.* گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مىکنم،* مگر بندگان خالص شدهات را.* [خدا] گفت: سوگند به حق و فقط حق را
مىگویم* که: بىتردید دوزخ را از تو و آنان که از تو پیروى کنند، از همگى پر خواهم کرد» .
آرى! شیطان در درجه اول کمر به آلوده کردن انسان به تکبر و نخوت و خودبینى و خودفراموشى بسته و مىخواهد دیگران را هم مانند خود، در همه زمینههاى زندگى، حتى در خط عبادت، آلوده به کبر و ریا و خودبینى و خودفراموشى کند .
به هر روى، باید دانست که شناخت حسنات و سیئات اخلاقى و آراسته شدن به آن تنها از راه ارتباط و اتصال به قرآن و اهل بیت علیهم السلام امکانپذیر است؛ زیرا تنها دین خداست که همه فضایل و رذایل را برشمرده و به انسان نیروى جلب حسنات و دفع سیئات را در پرتو اتصال عنایت کرده است؛ بنابراین پىجویى از قواعد پاک اخلاقى در مکتبى غیر از مکتب اهل بیت علیهم السلام، پىجویى از آب در کویر بىآب است.
سالها دل طلب جام جم از ما مىکرد |
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا مىکرد |
|
بیدلى در همه احوال خدا با او بود |
او نمیدیدش و از دور خدایا مىکرد |